سلام
عید شما مبارک باشه.
امسال من سفره هفت سین چیندم بعد چند تا سین کم اوردم و به فاطمه گفتم فاطمه هم رفت برام سید حسن نصرلله و سانتا ماریا و ساعت و سی دی اورد !میگه خوب شد. ولی بعدش با محمد رفتیم همشو عوض کردیم .اخه رو سفره هفت سین که اینجور چیزا نمیذارن!بعدشم تخم مرغ رنگ کردیم یکی من یکی فاطمه اون که موهاش زرده رو من کشدم.
بعدشم با محمد و فاطمه کیکی درست کردیم بعد کیک پزمون خراب شد کیکو گذاشتیم تو فر باز فر خراب شد اخرشم کیکمون خراب شد . موقع سال تحویل هم توراه بودیم .فاطمه میگه حالا تا اخر سال تو راه خواهیم بود . امسال فاطمه به هممون عیدی داد یک عطر با یک کارت پستال .اون عطر سبزا مال بابا و اقاجونه و اون سفیدا مال من و محمده و اون بنفشا مال مامان و مادر جون . ولی هنوز کارت پستالشو نداده چون که هیچی توش ننوشته ولی فاطمه فقط به من گفته بود که چی خریده چون من باهاش خیلی دوستم *.مامانم به من گفت باید امسال همه ی نمازاتو بخونی چون امسال تابستون به سن تکلیف میرسی. تازه مامانم امسال برام مانتو خرید با این چادرای خانوما که عربی نیست !من شده بودم مثل مامان و فاطمه ! خیلی خوشحال بودم .
.
پی نوشت :
* اینجا باید مینوشت چون من خیلی فضولم و...! فاطمه فقط به من گفته! بدین وسیله اصلاح میشود !!
از طرف من هم عیدتون مبارک ...!